ناصر فیض الله بیگی (زندگینامه + آثار و نمایشگاه ها)



ناصر فیض الله بیگی متولد 1342 با 30 سال فعالیت در زمینه هنرهای تجسمی از هنرمندان نسل دوم کردستان است که آموزش طراحی و نقاشی را نزد پدربزرگش فیض الله خان ناهید (از پایه گذاران نقاشی شرق کردستان) آغاز نمود. از استادان دیگر وی می توان به مصطفی شیرزاد و محمد رستم زاده اشاره کرد. فیض الله بیگی که دارای مدرک نقاشی از موسسه ی دانشگاهی رسام هنر و مدرک مربیگری از سازمان فنی و حرفه ای کشور در رشته ی نقاشی می باشد..


فیض الله بیگی که دارای مدرک نقاشی از مو‍‍سسه ی دانشگاهی رسام هنر و مدرک مربیگری از سازمان فنی و حرفه ای کشور در رشته ی نقاشی می باشد. در مورد علاقمندی خود به نقاشی و عوامل موثر در ادامه آن می گوید « حضور هنرمندانی همچون حاجی سرتیپ(شاعر)، سهام الملک (خطاط)، افتخار ناهید (نویسنده، نقاش و سیاستمدار)، عزیزخان کرمانج (محقق و سیاستمدار)، سالار آلبلاغ (خطاط و نقاش) و رشید خان فیض نژاد (آهنگساز، موسیقیدان و خواننده) در فامیل از همان ابتدا بذر و ریشه هنر را در وجودم کاشتند. فضای خانوادگی مان هم سرشار از نقاشی، شعر و موسیقی بود، خوب یادم است زمانی که در روستا زندگی می کردیم دیوارهای منزلمان با تابلوهای نقاشی پدربزرگم استاد فیض الله خان ناهید مزین شده بود دیدن و شنیدن آثار هنری در محیط خانواده جرقه ی هنر را در وجودم بیدار کردند. بعدها هم که در حضور پدربزرگم استاد مرحوم فیض الله خان ناهید که از بنیانگذاران نقاشی در شرق کردستان می باشد و نزد استادان مصطفی شیرزاد و محمد رستم زاده که آنان نیز از بستگانم هستند به طور جدی آموزش هنر نقاشی را گذراندم.


اما جدای از اینها که فاکتورهای اصلی در پیشرفت و ادامه ی کار هنری ام بودند لازم می بینم که از تمام معلمین، اساتید، هنرمندان، مکانها و فضاهایی که در تکمیل پازل هنری ام تاثیرگذار بوده اند نام ببرم تا شاید مروری کوتاه بر تاریخی ناگفته باشد.


در سال 1347 وارد دبستان شدم و با آقای خلیل فیضی که نقاشی زبردست و همکلاسی ام بود آشنا شدم و در همان سال ها هم یکی از فامیل هایمان آقای فریدون دانشور که فردی باسواد، فهیم و دلسوز بودند کتاب های داستانی را برایمان می آورد و ما را با کتاب های غیر درسی، آشنا و علاقمند کرد.


در دوران راهنمایی هم که وجود معلمان خوبی همچون آقایان مرحوم محمد شریعتی، مجید فاروقی، آقای قصاب آزاد و آقای مجیدی در علاقمندی من به کتاب های علمی، تاریخی و فرهنگی بسیار تاثیر گذار بودند و انقلاب 1357 که حال و هوای خاص خود را داشت و از لحاظ فکری و روحی بسیار تاثیرگذار بود.


در دبیرستان نیز استاد محمد رسول شیرازی که معلم زبان انگلیسی ام بود واقعاً سرآمد و سمبل اخلاق، صداقت و دانش و هنر بود ایشان در ادبیات کردی و فارسی دست بالایی داشتند. اما روی آوردن من به طور جدی به هنر نقاشی از آنجا شروع شد که یک روز وسایل نقاشی برادر بزرگم را که نقاشی می کرد، برداشتم و با انگشت شروع به نقاشی کردن نمودم، برادرم وقتی آن را دید همه وسایل اش را به من هدیه کرد و بعد از آن بود که به خدمت پدربزرگم در منزل شان برای یاد گرفتن نقاشی رفتم. در سال 1359 به دلیل جنگ و آوارگی به منزل فامیل مان به تهران رفتیم و در آن جا هم آثار نقاشی عده ای از نقاشانی که کارگاه و آتلیه داشتند را دیدم و در همان سال ها با کارهای آقایان لقمان کریمی، محمد صالحی و استاد محمد ملکی آشنا شدم و در سالهای 1360- 1361 در کلاس استاد فیض الله خان ناهید که در خانه فرهنگ تشکیل می شد به طور رسمی حضور یافتم و در آن جا علاوه بر یادگیری با آقایان مسعود رحیمی، احمد سبکرو، عرفان حبیبی، انور پرویزی، محمد حسینی و استاد کمال طاطایی آشنا شدم و بعد از آن هم یعنی در اوایل دهه شصت در کلاس های طراحی استاد محمد ناهید برای اولین بار طراحی را مستقل از رنگ شروع کردم.این کلاسها در مهد کودک 22 بهمن و خانه فرهنگ تشکیل می شد. سال 1362 در هنرکده شیرزاد نزد استاد نقاش مصطفی شیرزاد در شهرستان بوکان حضور یافتم و در سالهای 1362  و 1367 در کلاس های طراحی استادان محی الدین خدا رحمی و هادی ضیاءالدینی حضور یافتم و در سال 1368 نیز آموزش طراحی و نقاشی با آبرنگ را نزد استاد مجید عقیلی هنرمند اصفهانی در دوران سربازی گذراندم. در فاصله این سالها نیز در سال 1365 دوره آشنایی با عکاسی را به شیوه علمی و عملی نزد استاد سیروس عیسی زهی گذراندم.کارگاه عکاسی را در زیرزمین منزلمان درست کرده بودیم و کار می کردیم، بعدها هم در سال 1380 یک دوره عکاسی را نزد استاد سلیمان محمودی در خانه فرهنگ گذراندم.


در موسسه دانشگاهی رسام هنر شعبه بوکان هم دوره کامل طراحی و نقاشی را نزد استاد محمد رستم زاده(نامو) در سال 1376 گذراندم.


البته ناگفته نماند که حضور و آشنایی با هنرمندان رمزی قطب الدین، عباس عبدالرزاق که به عباس ویدیو مشهور بود، مرحوم علی لطیف، ریبوار سعید، آکو غریب، عثمان قادر و اردلان در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد همچنین آشنایی با اساتید و هنرمندان شهرستان بانه در اوایل دهه هفتاد آقایان عطا نهایی، عبدالباسط شافعی، مرحوم رحمان فتاحی، علی خیاطی، بختیار احمدی، ایوب برزنجی، مختار احمدی، هوشیار حسینی و شهرام محمودی در ادامه و پیشرفت کار هنری من تأثیرگذار بوده است.


اما نکته مهم در فعالیتهای هنری من که بحث کردن در مورد آن خالی از لطف نیست وجود دو پاتوق هنری در چایخانه های صداقت و علائی (هیجانان) بود. در این پاتوق های هنری هنرمندان و اساتیدی همچون عبدالله کیخسروی، خالد خاکی، امجد علیمرادی، رحیم لقمانی، محمد صالح سوزنی، علی عابدی، کاوه گلکار، عطا باده، قباد کلهر، قادر عارفی، صلاح محمدی، حسن عدنانی، سیروس عیسی زهی، رسول محمدی، محی الدین آیین، شاهرخ فیض نژاد،مرحوم عبدالله راشدی، اسماعیل پاشایی، شهرام شمسی و مصطفی حسین پور حضور داشتند. در این پاتوق ها دور هم جمع می شدیم و محوریت آن هم که بر عهده آقای خالد خاکی بود در زمینه های مختلف هنری، فلسفی، اجتماعی و... بحث و گفتگو می شد و از تجارب و دانش اساتید بهرمند می شدیم و واقعاً شور و انرژی خاصی در این گردهمایی های غیر رسمی بود که فراموش نشدنی است.


در کل باید بگویم از لالایی های مادرم گرفته تا داستانهایی که در کودکی و در کنار بخاری در روستا برایمان می گفت، از طبیعت زیبای روستای خودمان تا طبیعت زیبای کردستان، از صدای زیبای دهل و زُرنای عروسی و عزا گرفته تا آوازهای زی زی و شمشال قاله مه ره، از آوازهای حسن زیرک تا سرودهای شوان پرور، از آوازهای الویس پریسلی تا آوازهای گوگوش، از نقاشی های غارهای لاسکو و آلتامیرا تا کوبیسم پیکاسو، از هنرجویان کودک تا بزرگسا لم که هر کدام به نوبه خود استادم نیز بوده اند، از پندار نیک زرتشت تا آراء متفکران شرق و غرب، از حماسه آریو برزن تا 12 سواره مریوان،، از شعرهای فردوسی، خیام، مولوی، نالی، مەحوی، هێمیمن تا شعرهای نیما، فروغ، شاملو، گۆوران، سواره، پەه شێیو، شێرکۆ بێکەسشیرکو بیکه س، از مصاحبه ها و نوشته های گوناگون تا فیلم های شجاع دل، یول و چریکه هه ورام، از رنجها، شادی ها و عشق های دیروزمان تا دردها، آرزوها و امیدهای امروزمانامرزومان، از بیداری تا خواب هایم، از دوستان، فامیل، هنرمندان و هموطنان یکرنگم گرفته تا پدر، مادرم، همسر و فرزندم همگی به شیوه مستقیم و غیرمستقیمغیر مستیقم در پیشرفت و ادامه کار و راه هنری ام تأثیر گذار بوده اند.


ایشان ابتدا فعالیت نمایشگاهی را با برپایی نمایشگاههای گروهی از سال 1360 به شیوه های ناتورالیستی، امپرسیونیستی و اکسپرسیونیستی آغاز می نماید. روش ایشان هدف پیش بینی شده ای ندارد که پس از رسیدن بدان بتواند به آسانی شاهکار بیافریند، هنر او نمونه جستجو و بالندگی بی وقفه است که رفته رفته به سوی تجربه و نوآوری در زمینه های دیگر می رود. در سال 1373 که اولین نمایشگاه انفرادی را در بانه برگزار نمود در کنار آثار امپرسیونیستی و اکسپرسیونیستی جعبه ی کمک های اولیه را که تعدادی نوار کاست (موسیقی) در آن بود، قرار داد و با این حرکت کانسپت را نیز با دیگر سبک ها در نمایشگاه ترکیب نمود. او معتقد است « هنر سراسر آزمودن است و حس های متفاوت سبک های متفاوت می طلبد، آنچه می خواهی، آنچه احساس می کنی، سرانجام با سبک به یگانگی می رسند، هنرمند در واقع سر به کار خود دارد و با رنگ ها، خط ها و در کل فرمهای متفاوت احساس و اندیشه خود را بروز می دهد ».


روش تفکر و تجسمی اش وابسته به محیط پیرامون و مسائل جامعه خود است و با بهره گرفتن از مفاهیم ذهنی خویش به بیان مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می پردازد.


در اسفند ماه سال 1380 نمایشگاهی از آثارش را برپا نمود که در آن در کنار آثار امپرسیونیستی که منظره هایی از اطراف شهرستان های سقز و بانه و بوکان بود قفس هایی را در نمایشگاه قرار داد و این بار امپرسیونیست و کانسپت را در کنار یکدیگر در نمایشگاه ترکیب نمود.


در اسفند ماه 1381 نمایشگاهی را به مناسبت سالگرد فاجعه ی حلبچه برگزار نمود. در روز پایانی در حرکتی اعتراض آمیز نسبت به جنگ و خونریزی و دهها فاجعه ی انسانی دیگر آثارش را به آتش کشید که در جریان آن نیز مخاطبان در موافقت و مخالفت به اظهار نظر پرداخته و عده ای هم که از درک کار هنری او عاجز مانده بودند فکر می کردند به نوعی بن بست هنری رسیده و این در حالی بود که در آبان ماه سال 1382 در نمایشگاه خیابانی با عنوان آینه آثارش بر روی دیوارهای مخروبه ی حمام برلیان در خیابان ساحلی شهرستان سقز نقش بست. کارها آینه هایی بودند که طراحی های ساده و کلاژ روی آنها از فاجعه بی هویتی انسانها خبر می دادند، هر بیننده ای در مقابل آنها قرار می گرفت به جزء لاینفک اثر تبدیل می شد و در واقع روح مخاطب را در اثر شرکت می داد خود او در این باره می گوید « من علاقه ای به تکرار گذشته ندارم وآثارم را برای به به گفتن و « عالی است » خلق نمی کنم من اعتقادی ندارم که روزی کارهای مرا جمع و درجایی چون موزه نمایش دهند، هنر من امروز باید جواب خودش را دریافت کند نه اینکه ده سال بعد در میان حیرت و شگفتی مخاطبانش حلوا حلوا شود در نمایشگاه خیابانی من یقه ی همه ی مخاطبان را از هر قشری گرفته ام رهایی از این فضا بسیار سخت است چون از هر طرف که از کنار نمایشگاه عبور کنند خود را در آینه ها خواهند دید. من دقیقاً می خواستم مردم خودشان را در آینه هایی ببینند که به دیوار مخروبه ای آویزان شده و جزئی از آینه ها باشند در واقع اثر و بیننده و هنرمند یکی خواهند شد ».


او هنرمند ی مستقل است که در کارهایش بیشتر به هنر مفهومی روی آورده چون آن را شیوه ی خاصی از تفکر می داند که برای مقابله با بی معنایی در آثار مدرنیستی شکل گرفته و در جامعه ی ما برای مقابله با آثار تقلیدی و کلیشه ای لازم است از هنر مفهومی بهره ببریم او می گوید « کانسپچوال آرت هنری است، که فلسفه، تفکر و دقیق شدن را در بردارد و برای ما که از تفکر بسیار دور شده ایم اولویت دارد ».


هنر مدرن مکان برگزاری را به بخشی از اثر هنریی تبدیل و نیمی از ذهنیت خودآگاه هنرمند را در بر می گیرد. ناصر فیض الله بیگی هم که از هنرمندان آوانگارد است با حرکتی زیرکانه در دی ماه 1382 بین مردم شایع کرد که نمایشگاهی از آثارش را در موزه شهر فاقد موزه سقز بر پا می نماید کاری که هرگز انجام نشد اما همچنان ذهنیت مخاطبان را درگیر مسائل فرهنگی و اجتماعی خودشان کرد در اسفند ماه همان سال نمایشگاه خانگی را که نقاشی ها را روی دیوارها کشیده بود برگزار نمود و در آن اکسپرسیون را دعوت به تماشای کانسپت کرد.


روستای قلیچ از توابع شهر بوکان که زادگاه هنرمند بود در فروردین سال 1383  پذیرای هنرمندان و هنردوستانی شد که برای دیدن آثار فیض الله بیگی آمده بودند این آثار روی دیوارهای کاهگلی و داخل مسجد روستا به نمایش گذاشته شده بود در 30 تیرماه 1384 سنگ مزارهای آیچی سقز تابلوهایی را کنار خود دیدند که با مرگ هیچ میانه ای نداشتند، موضوع، فضا و رنگ ها همه شاد و زنده بودند و.....


ایشان که هنرمند را جادوگر متفکری می داند که خیال و احساس خود را با تفکر تلفیق می کند در سال 1375 از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان بانه به علت عدم گزینش اخراج شد و در سال 1377  نیز همانطور که خود ایشان می گوید « از طرف یکی از آشناهایم که در آموزش و پرورش کار می کرد با من تماس گرفتند و گفتند که در رشته نقاشی نیاز به تدریس در دبیرستان کار و دانش دکتر حسابی داریم و سختگیری قبلی هم در مورد تاییدیه ی گزینشی نمانده است. من هم مدارکم را بردم و مشغول به کار شدم ولی سال تحصیلی هنوز به اتمام نرسیده بود که به دلیل عدم تایید گزینش برای دومین بار اخراج شدم » ایشان در طول سه دوره عضو انجمن هنرهای تجسمی شهرستان سقز بوده و در دوره سوم انجمن از طرف ریاست اداره بعد از گذشت 18  روز از انتخابات انجمن هنرهای تجسمی، منحل گردید و این بار هم به شیوه ای غیرمستقیم بار دیگر اخراج شدند. فیض الله بیگی همچنین یکی از بنیانگذاران مرکز فرهنگی و هنری مُکریان در سال 1379 و سایت های هنری artakurd و artakurdo می باشند و حدود 25  سال است مشغول تدریس و استاد هنر در مقاطع سنی بزرگسالان و کودکان می باشند.





فعالیتهای آموزشی بزرگسالان



-  از سال 1364 به صورت رسمی با آقای مسعود رحیمی تدریس طراحی و نقاشی را در مدرسه ای جنب کتابخانه ی عمومی شماره 2 آغاز نمود.


-  سال 1370 تا 1373: خانه فرهنگ بانه(طراحی و نقاشی)


-  سال1377:  دبیرستان کار و دانش شهرستان سقز(رشته ی نقاشی)


-  سال 1376 تا 1380: خانه فرهنگ شهرستان سقز(طراحی و نقاشی)


-  سال 1376 تا 1377: خانه جوان شهرستان سقز(طراحی)


-  سال 1379 تا 1382: گلستان فرهنگ و هنر مُکریان(طراحی و نقاشی)


-  سال 1383: هلال احمر شهرستان سقز


-  سال 1383 تا 1384: مرکز شماره 2 مُکریان(طراحی، نقاشی و تاریخ هنر)


-  سال 1384 تا 1388: آموزشگاه نقاشی باران(طراحی، نقاشی، آشنایی با سبک های نقاشی و تاریخ هنر)


-  سال 1389: آموزشگاه نقاشی ناهید(طراحی، نقاشی، آشنایی با سبک های نقاشی و تاریخ هنر)


-  حدود 15 نمایشگاه طراحی و نقاشی را برای هنرجویان بزرگسال برپا نموده است.



فعالیتهای آموزشی کودکان و نوجوانان


 

-  از سال 1371 تا سال 1375 به صورت رسمی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان بانه آموزش نقاشی و سفالگری کودکان را آغاز نمودند.


-  سال 1373 تا 1374 سازمان بهزیستی شهرستان بانه(نقاشی)


-  سال 1379 تا 1380 سازمان بهزیستی شهرستان سقز(نقاشی)


-  سال 1376 تا 1388: مهد کودک گلهای زندگی(نقاشی و سفالگری)


-  سال 1382 تا 1388: مهد کودک پرستوها( نقاشی و سفالگری)

 

-  سال 1383 تا 1384: مهد کودک آینده سازان(نقاشی و سفالگری)


-  سال 1379 تا 1382: گلستان فرهنگ و هنر مُکریان(نقاشی و سفالگری)


-  سال 1382 تا 1384: مرکز شماره 2 مُکریان(نقاشی و سفالگری)


-  سال 1384 تا 1388: آموزشگاه نقاشی باران(نقاشی و سفالگری)


-  سال 1389: آموزشگاه نقاشی ناهید(نقاشی و سفالگری)


   

وی علاوه بر آموزش در زمینه ی برپایی نمایشگاه نقاشی برای کودکان نیز فعالیت نموده و تا کنون بیشتر از 36 نمایشگاه را با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مهد کودک های(گلهای زندگی، پرستوها، آینده سازان)، گلستان فرهنگ و هنر مُکریان، مرکز شماره 2 مُکریان، آموزشگاه نقاشی باران، آموزشگاه نقاشی ناهید و سایت artakurdo در شهرستانهای سقز و بانه در مکانهای مختلفی همچون خانه فرهنگ، پارک شهر (مولوی کُرد)، پارک کوثر و... برگزار نموده اند.


لازم به ذکر است در زمینه برپایی نمایشگاههای هنری برای هنرمندان نیز فعالیت نموده و با همکاری دوستان و هنرمندان تاکنون چندین نمایشگاه از آثار استادان ناهید در غرفه های اداره کار واقع در پارک شهر سقز، ساختمان آقای فاروق نقشبندی، خانه معلم، خانه فرهنگ (جشنواره استادان ناهید) و سایت artakurd, و artakurdo و همچنین هنرمندان استاد شیرزاد و خاتوزین را برپا نموده است.

 

ناصرفیض الله بیگی که از بهمن ماه 1387 همراه با دو مربی دیگر آموزشگاه نقاشی باران خانم ها سعیده صائب و سروه صائب کلاسهای آموزش هنر نقاشی را به صورت مکاتبه ای و اینترنتی در سایت آرتاکُردو در گروه سنی کودکان و بزرگسالان آغاز نموده اند در مورد آموزش هنر نقاشی معتقد است که  « در کار هنری علاوه بر تکنیک و فن، خلاقیت اساس هنر است و تفاوت زیادی بین آموزش نقاشی و هنر نقاشی وجود دارد ».


آموزش نقاشی برابر است با فن و تکنیک، نقاشی یعنی دغدغه ی نقاط طلایی، شبیه سازی، پرسپکتیو و...


هنر نقاشی فن و تکنیک به اضافه ی فلسفه، علم، فرهنگ، تاریخ، روانشناسی و از همه مهمتر و اساسی تر خلاقیت و در کل تمام چیزهایی که در ارتباط با انسان و انسان بودن است و اما کار با کودکان از حساسیت زیادی برخوردار است می تواند دگرگونی اساسی در احساس و اندیشه ی آنان ایجاد و اعتماد به نفس، خلاقیت و عشق به انسان و طبیعت را در دل و جان او بپروراند.  کودک را باید با عنایت به استعداد و شرایط سنی اش آموزش داد امر و نهی زیاد و در عین حال آزادی بسیار شیوه ی درست در آموزش نقاشی کودک نیست، نقاشی برای کودکان باید راهی به سوی موفقیت و شادمانی و خلاق بودن باشد، بدبختانه فضای فرهنگی ما بیمار است، والدین کارهای هنری بچه ها را جدی نمی گیرند کار با بزرگترها شخصیت و پرستیژ به همراه می آورد و برعکس در کار با کودکان، کودکانه قضاوت می شود آموزش کودکان اسم و رسمی نمی آورد در این فرهنگ عمومی و بیمار که کار کردن برای اسم و رسم و پاداش گرفتن است آموزش کودکان نه نامی را به اوج می رساند و نه پاداشی در بردارد » .

 

هنرمند فیض الله بیگی که از اوضاع اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه ی کنونی خود گله مند است و به هنر متعهد معتقد است می گوید « از انسان نخستین گرفته تا امروز هنرمند جزئی از مردم و برخاسته از میان مردم بوده، حالا چه فرشته، چه خوب، چه بد. ما هم در جامعه ای پر از معضل و مشکلات زندگی می کنیم و نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود وقتی دردهایی مثل اعتیاد، بیکاری و... در جامعه بیداد می کند مانند یک سرباز وظیفه ی ما خدمت کردن است. من هم دوست داشتم در اجتماعی آرام و بدون تعهد و دغدغه می نشستم و فقط کارهای زیبایی چون گل و بلبل می کشیدم » در مورد هنرمندان غیر متعهد هم گوید  » کسانی را هم که بی خیال و یا در عالم رویایی خویش نشسته و بی هیچ تعهد و دغدغه ای کار می کنند به سه دسته تقسیم نموده ام:( 1 - به خاطر منافع شخصی خود را به کوری زده و کارهایی انجام می دهند که هیچ میانه ای با رشد و تعالی فرهنگ و هنر ندارد.  2 - کسانی که واقعاً می بیینند ولی توانایشان در همین حد است.  3 - کسانی که به خیال خودشان برای آینده کار می کنند چرا که معتقدند آیندگان کار آنها را فهمیده و ارزش و اهمیت آن را درک و پی به هنرمندی آنها خواهند برد). در هر سه مورد با شعار و مدرک و جایزه مردم را فریب داده و خودشان را به عنوان هنرمند به مردم قالب می کنند، مرتب کارهای تکراری و ظاهرسازی کردن، بیشتر به پاپیونشان اهمیت می دهند تا به کتابخانه و رشد فکری خود، در حالی که عملکرد، اثر و تأثیر امروز هنرمند مهم است ».

 

ایشان هم اکنون در آموزشگاه نقاشی ناهید مشغول تدریس و فعالیت هنری در مقاطع سنی کودکان و نوجوانان و بزرگسالان می باشند.

 


فـعـالـیـتـهـای نـمـایـشـگـاهـی نـاصـر فـیض الله بـیـگـی



-  شهرستان سقز نمایشگاه گروهی 1360


-  شهرستان سقز نمایشگاه گروهی 1365


-  شهرستان سقز نمایشگاه گروهی 1367


-  شهرستان ارومیه نمایشگاه گروهی با فردین رجب پور، طه فرهاد، رضا الله دادایان و..... 1367


-  سنندج نمایشگاه گروهی با مجید عقیلی، ایرج دانشگری، فردین رجب پور، مجید شریفیان، طه فرهادو.... 1368


-  ارومیه نمایشگاه گروهی 1368


-  شهرستان مهاباد نمایشگاه گروهی با مجید عقیلی، فردین رجب پور، طه فرهاد، ایرج دانشگری، کامران سیدیان و.... 1369


-  سقز- چهارراه آزادگان ساختمان آقای نقشبندی نمایشگاه گروهی با سعید مولایی، محمدصالح شمسی، خلیل رحیم پور 1369


-  سقز - پارک شهر- غرفه های اداره اداراه کار (بزرگداشت استادان ناهید) نمایشگاه گروهی با مصطفی شیرزاد، کمال طاطایی، محمد رستم زاده، مسعود رحیمی، ماشاالله محمدی، مهدی ضیاالدینی، خلیل رحیم پور، محمد ملکی، شاهرخ خضری و..... 1370


-  سقز -  مجتمع فرهنگی – هنری(کنگره ی بزرگداشت مولوی کرد) نمایشگاه گروهی 1371


-  بانه – کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان نمایشگاه گروهی با رحمان فتاحی، ایوب برزنجی 1371


-  تهران نمایشگاه گروهی 1371


-  شهرستان سقز – بزرگداشت استادان ناهید نمایشگاه گروهی با مصطفی شیرزاد، محمد رستم زاده، رضا محمدی، کمال طاطایی، خلیل رحیم پور، شاهرخ خضری و.... 1372


-  بانه –  باشگاه ورزشی تنیس روی میز(ساختمان آقای عبدالله کوخی) نمایشگاه گروهی با عبدالباسطعبداباسط شافعی 1373/1


-  بانه - کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان نمایشگاه انفرادی 1373/10


-  شهرستان بانه نمایشگاه گروهی 1374


-  شهرستان سنندج(فرزانگان کرد)  نمایشگاه گروهی 1375


-  سقز- ساختمان آقای آدمی نمایشگاه انفرادی 1376


- بوکان – دفتر مهندسی آقای چاوباز نمایشگاه انفرادی 1377


-  سقز – مجتمع فرهنگی هنری(یادواره ی حلبچه) نمایشگاه گروهی خلیل رحیم پور، صادق عرفانی 1377


-  سقز – پارک کودک نمایشگاه گروهی با محی الدین آیین، هیوا ابراهیمی 1378


-  تهران(یادواره ی حلبچه) نمایشگاه گروهی 1379


-  سقز – پل هوایی – گلستان فرهنگ و هنر موکریان نمایشگاه گروهی با سیروس عیسی زهی، هیوا ابراهیمی، شاهرخ فیض نژاد، محی الدین آیین، طه شینه ای و..... 1380/3


-  سقز – مجتمع فرهنگی هنری(کنگره ی نالی) نمایشگاه گروهی 1380/4


-  سقز- مجتمع فرهنگی نمایشگاه انفرادی 1380/12


-  سقز – مجتمع فرهنگی هنری(یادواره ی حلبچه)  نمایشگاه گروهی با حضور هنرمندان شهرستان سقز و با شرکت هنرمندان


-  بوکانی: محمد رستم زاده(نامو) و شورش آهی و هیمن قهرمانی و اسماعیل جانبلاغی 1380/12


-  تهران – گالری شیث نمایشگاه انفرادی 1381/7


-  سقز – مرکز شماره 2 موکریان(به یاد حلبچه) نمایشگاه انفرادی 1381/12


-  سقز – خیابان ساحلی(نمایشگاه خیابانی) نمایشگاه انفرادی 1382/8


-  سقز - موزه ی شهرستان سقز نمایشگاه انفرادی 1382/10


-  سقز - خیابان شهدا – روبروی کوچه مشهوری – منزل شخصی نمایشگاه انفرادی 1382/12


-  بوکان – روستای قلیچ نمایشگاه انفرادی 1383/1


-  سقز – خیابان معلم – کارگاه حجاری استاد طالب صالحی نمایشگاه انفرادی با عنوان پول که تقدیم شده بود به هنرمندان رمزی

قطب الدین، عثمان قادر، ریبوار سعید و اردلان 1383/10


-  سقز – گورستان آیچی نمایشگاه انفرادی 1384/4


-  شهرستان سقز ویدئو آرت که تقدیم شده بود به استاد محمد رستم زاده(نامو) 1384/5


-  شهرستان سقز(کتاب فروشی محمدی، نوشت افزار زرتشت، کتابفروشی هه ‍‍ژار و....) _ نمایشگاه book art(تقدیم به مادر بزرگترین معلم دنیا) سال 1385


-  نمایشگاه گروهی با مصطفی شیرزاد، محمدمخمد رستم زاده، ارسلان رستم زاده، سروه صائب، سعیده صائب، آزاد شهبازی، صبری شجاعی، لیلا محمدپناه، سرگل محمدپناه، بهنام رضایی پور، سعدیه عزیزپور به صورت آنلاین _ سایت artakurd.com _  سال 1386


-  شهرستان سقز (خدمات چاپ به نگار) _ نمایشگاه بلوتوس آرت _ سال 1386


-  نمایشگاه ویدیو آرت _ فروشگاه لوازم صوتی و تصویری حسنی _ سال 1387


-  نمایشگاه رادیویی با سروه صائب و سعیده صائب _ سایت artakurdo.com_ سال 1387


-  نمایشگاه عکس - انفرادی با عنوان گولالهگلاله سوره - سال 1388


-  نمایشگاه عکس - انفرادی با عنوان مهره های شطرنج - پاییز 1388


-  نمایشگاه عکس - گروهی(گروه وینار) - فروردین 1389


سروه صائب  پاییز 1389


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

میلاد مروتی کاریکاتوریست و طراح سقزی

پانورامای کوردستان از دریچه دوربین مام غه‌فوور